نوشته شده توسط : روح اله نظرنژاد

کایر به کایر

بالای پیراهن کمی آلوچه کاری   

تو کیوی چالوس و من انشوی ساری

 

از لای به لای روسری بیرون نیفتد  

تاجِ گلوبندی زنارنج بهاری

 

می بافی از نو یاس ها ما بین مویت  

اردیبهشتِ  گیسوانت پنبه کاری

 

بی اعتنایی می کنی یادت مگر نیست  

 با من کنار دشت شالی وعده داری

 

بیهوده از من می کنی پرهیز بگذار  

در اول شوال رسم روزه داری

 

جامی عرق می بارد از این هرم شرجی     

تا بوسه گاهت می کشاند یادگاری

 

" شِواش" می خوانی و می نالی ز تقدیر  

 کایر به کایر پا ز زالو اشکباری

 

همراه این باران بی هنگام هر سال     

کشت مرا با خود به دریا می سپاری

 

یکبار دیگر صبح فروردین دستت   

در من شب نشا میکرد تا شب بی قراری

 

انشو = نوعی نارنگی

شواش = خواننده شعرو خبرهای خوش

کایر= گارگرانی که مزد نمیگیرند و بجایش در زمین

دیگری کار می کند

 

"روح اله نظرنژاد "



:: بازدید از این مطلب : 514
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : شنبه 26 ارديبهشت 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : روح اله نظرنژاد

فراخوان

رود در پای تو هنگامه ی طوفان دارد

چشم برشانه ات اندیشه باران دارد

 

لاجرم فاصله ای نیست میان شب و من

بس که موهای تو پردامنه جریان دارد

 

چشم مست تو که راه من و دل را میزد

باز گویا هوس از حاکم کرمان دارد

 

بیخ گوش تو چه گویم ز دلاویزی صبح

بس که در حنجره ام وسوسه غلیان دارد

 

تکیه بربام دلم  همت والا طلبد

ورنه ابر دل من حالت گیلان دارد

 

کدخدایی کن و از کوچه دل بار مبند

چندروزیست دلم میل خراسان دارد

 

صبر کن تا به سراپرده ی ایمان برسد

هان بلال لب من قصد فراخوان دارد  

 (روح اله نظرنژاد )



:: بازدید از این مطلب : 507
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : سه شنبه 22 ارديبهشت 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : روح اله نظرنژاد

امشب این باران مبر، دل با خودت گیلان مبر

یا دلت گیلان مبر، یا امشب این باران مبر

 

سمت لاهیجان مبر این چای خوش عطر حضور

قوری طرح قجر تا سمت لاهیجان مبر

 

تایباد ار باد می آید مپرس از زعفران

می وزم تا تای باد این زیره را کرمان مبر

 

چند شب نامه نوشتم از دو چشمت چند شب

من غلط گفتم تو این شبنامه تا تهران مبر

 

 ترکمن چای لبت کرده مرا از "ما " جدا

گر"دوشنبه" مال توست لطفی بکن " افغان"  مبر

 

مکر، می پیچد زشش سو، ازمیان کنگره

از میان کنگره عهد مرا لوزان مبر

 

یا به رفسنجان مبریا پسته لب خندان نما

پسته لب خندان نما، سربسته رفسنجان مبر

 

باد می نالد دوباره در کنار روسریت

"ساریه " گر میدهی برباد تا گرگان مبر

 

سمت تابستان مبر نارنج ها گل کرده اند

روی نارنج مرا تا سمت تابستان مبر

 

یا دلت گیلان مبر، یا امشب این باران مبر

امشب این باران مبر، دل با خودت گیلان مبر

  " روح اله نظرنژاد "

 



:: بازدید از این مطلب : 602
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : سه شنبه 22 ارديبهشت 1394 | نظرات ()